نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست می کردند و جلو لباس بر روی سینه می دوختند، برای مثال ز بس که دست بر او به سینه دوخته ام / گمان برند که چپ راس بر قبا دارم (طاهر وحید - لغتنامه - چپ راست)، نوعی حمایل که از چپ و راست بر روی شانه بیندازند
نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست می کردند و جلو لباس بر روی سینه می دوختند، برای مِثال ز بس که دست برِ او به سینه دوخته ام / گمان برند که چپ راس بر قبا دارم (طاهر وحید - لغتنامه - چپ راست)، نوعی حمایل که از چپ و راست بر روی شانه بیندازند
دست چپی، چپ گرا، کسی که به راه چپ برود، آنکه از راه راست منحرف شود در علوم سیاسی تندرو، کسی که افکار دست چپی داشته باشد و در طریق مخالفت با رژیم کشور یا سیاست دولت گام بردارد
دست چپی، چپ گرا، کسی که به راه چپ برود، آنکه از راه راست منحرف شود در علوم سیاسی تندرو، کسی که افکار دست چپی داشته باشد و در طریق مخالفت با رژیم کشور یا سیاست دولت گام بردارد
چپ راست. چپ و راست. قسمی از تکمه های ابریشم که درایران اکثر به ’چپکن’ و در هندوستان سپاهیان و جوانان به قباهای بخیه دوز دوزند. (آنندراج) : ز تیر غمزه چاک سینه ام چپراسها دارد از آن برگشته مژگان چپ اندازی که میدانی. اشرف (از آنندراج). ز بسکه دست بر او به سینه دوخته ام گمان برند که چپراس بر قبا دارم. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). ، مأخوذ از هندی، علامت و نشانه. (ناظم الاطباء). رجوع به چپ راست و چپ و راست شود
چپ راست. چپ و راست. قسمی از تکمه های ابریشم که درایران اکثر به ’چپکن’ و در هندوستان سپاهیان و جوانان به قباهای بخیه دوز دوزند. (آنندراج) : ز تیر غمزه چاک سینه ام چپراسها دارد از آن برگشته مژگان چپ اندازی که میدانی. اشرف (از آنندراج). ز بسکه دست برِ او به سینه دوخته ام گمان برند که چپراس بر قبا دارم. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). ، مأخوذ از هندی، علامت و نشانه. (ناظم الاطباء). رجوع به چپ راست و چپ و راست شود
دهی است جزء دهستان سلطانیه، بخش حومه شهرستان زنجان که در 54هزارگزی زنجان و 3هزارگزی راه سلطانیه به قیدار واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 209 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه، محصولش غلات، بنشن، انگور و میوه، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان سلطانیه، بخش حومه شهرستان زنجان که در 54هزارگزی زنجان و 3هزارگزی راه سلطانیه به قیدار واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 209 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه، محصولش غلات، بنشن، انگور و میوه، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 100 هزارگزی شمال باختری رادکان واقع است. جلگه و سردسیر است و 205 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، مالداری و بافتن قالیچه و گلیم و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 100 هزارگزی شمال باختری رادکان واقع است. جلگه و سردسیر است و 205 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، مالداری و بافتن قالیچه و گلیم و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ارۀ دستی که بقبضه ای متصل است و در همه کارهایی که اره های دستی از عهدۀ انجام دادن آن برنمیایند، مورد استفاده است. اره های چپ بر که با یک دست کار میکنند و بسیار ضخیم تر از اره های معمولی میباشند. رجوع به اره شود
ارۀ دستی که بقبضه ای متصل است و در همه کارهایی که اره های دستی از عهدۀ انجام دادن آن برنمیایند، مورد استفاده است. اره های چپ بر که با یک دست کار میکنند و بسیار ضخیم تر از اره های معمولی میباشند. رجوع به اره شود